×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
پرينت خبر

دوستی و عشق رمانتیک


 

اخبار گوهردشت


 دو راه در مورد آن وجود ندارد: دستیابی به عشق عاشقانه پایدار دشوار است. این واقعیت به این پیشنهاد منجر شده است که دوستی از عشق عاشقانه ارزشمندتر است زیرا (الف) عشق عاشقانه از دوستی پرهزینه تر و مخاطره آمیزتر است و (ب) دوستی عمیق تر از عشق رمانتیک است

آیا واقعاً می‌خواهیم وقت و انرژی خود را برای عشق عاشقانه نامطمئن و مخاطره‌آمیز «هدر دهیم» در حالی که راحت‌تر می‌توانیم دوستی عمیق را هدف قرار دهیم؟

دوستی :

دوستی یک احساس نیست، بلکه یک رابطه شخصی است که برای شکوفایی پایدار و عاشقانه ضروری است. دوستی، که بر اساس تاریخ مشترک است، اغلب در طول زمان افزایش می یابد - برخلاف میل جنسی که با گذشت زمان از شدت آن کاسته می شود. ویژگی های اساسی دوستی، مانند حمایت متقابل، صمیمیت و فعالیت مشترک، همه در طول زمان توسعه می یابند.

دوستان به یکدیگر اهمیت می دهند و دیگری را دارای ارزش ذاتی می دانند، اگرچه دوستی می تواند ارزش ابزاری نیز داشته باشد. صمیمیت دوستی به این معنی است که دوستان نسبت به همکاران احساس نزدیکی به یکدیگر خواهند کرد. همکاران می توانند بیشتر از دوستان ملاقات کنند، اما در یک دوستی است که ما خودمان را آشکار می کنیم و تعهد خود را ابراز می کنیم.

ما حاضریم برای کسانی که در دایره دوستان و خانواده خود هستند بیشتر از آنچه برای دیگران خارج از آن انجام دهیم، انجام دهیم. عشق و دوستی از طریق زمان صرف شده با هم و از طریق تجربیات و تعاملات مشترک ایجاد می شود.

دوستی در عشق عاشقانه :

عشق رمانتیک و همچنین اصول اولیه آن، دوستی و تعامل جنسی، به شکوفایی و شادی ما کمک می کند. بدیهی است که دستیابی به دوستی یا رضایت جنسی آسان تر از دستیابی به عشق پایدار و عمیق است که به تعادل ظریف بین این روابط و خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد. اگر به جای عشق عاشقانه پایدار به دنبال دوستی یا رضایت جنسی باشیم، در واقع، ممکن است شانس بیشتری برای شاد بودن داشته باشیم. این همچنین به ما امکان می دهد از شکست های مکرر و ناراحتی های مرتبط با دستیابی به عشق عاشقانه پایدار اجتناب کنیم.

همچنین می توان استدلال کرد که عناصر اصلی مسئول عشق طولانی مدت آنهایی هستند که به دوستی مربوط می شوند و نه عشق عاشقانه. علاوه بر این، انحصار، که در عشق رمانتیک (عمدتاً به دلیل جنبه جنسی آن) مرکزیت دارد، اما در دوستی نه، یک خواسته سطحی است که تنوع و پیچیدگی ما را محدود می کند.

ذره ای از حقیقت در این ایده ها وجود دارد. گاهی اوقات، ما باید زیان را به حداقل برسانیم و سودهای مطمئن را به حداکثر برسانیم. با این حال، یادآوری این نکته مهم است که عشق رمانتیک یکی از عالی ترین تجربیات بشری است. علاوه بر این، موفقیت دیگران در دستیابی به عشق عاشقانه می تواند در ما اشتیاق به آن و ناراحتی از فقدان آن ایجاد کند. بسیار دشوار است که خودمان را از قلمرو رمانتیک کنار بگذاریم، زیرا میل به دستیابی به چنین عشقی در سیستم انسانی ساخته شده است.

گاهی اوقات، ما مجبور می شویم از برخی تجربیات ارزشمند دست بکشیم. با این حال، ما نباید بهترین انتخاب اول خود را انتخاب کنیم. ما باید قبل از اتخاذ چنین سیاست تسلیم دائمی فکر کنیم.

در واقع، افرادی که عشق رمانتیک را رها کرده اند، اگر عشق از در آنها عبور کند، با کمال میل آن را در آغوش می گیرند. در حالی که امید به دستیابی به آن را از دست داده اند، اما آن را به عنوان یک ایده آل رها نکرده اند. با این وجود، این افراد ممکن است فعالانه به دنبال این عشق نباشند، زیرا چنین جستجویی هزینه و خطراتی دارد که آنها مایل به انجام آن نیستند.

همچنین حقیقتی در این ایده وجود دارد که انحصارگرایی ماهیتی سطحی دارد، زیرا از تنوع جلوگیری می کند و سطح پیچیدگی را کاهش می دهد. یک بار دیگر، معضل به مسئله تعادل بهینه خلاصه می شود.

بدون شک، ژرفای عاشقانه نیاز به نگرش ترجیحی خاصی دارد. مانند سایر احساسات، عشق رمانتیک ذاتاً تبعیض آمیز است. بنابراین، ما باید انعطاف پذیری خود را محدود کنیم. در دوستی نیز این مورد صادق است - همانطور که مردم در مورد فیس بوک ادعا می کنند، نمی توانیم هزاران دوست صمیمی داشته باشیم. نوعی محدودیت در اینجا نیز اعمال می شود. از آنجایی که عشق رمانتیک نگرش جامع‌تر و پیچیده‌تر از دوستی است و مستلزم سرمایه‌گذاری بیشتر تلاش، زمان و سایر منابع است، انحصارگرایی باید حتی محدودتر شود.

 

نتایجی که اظهار شده :

ما مجبور نیستیم بین عشق و دوستی یکی را انتخاب کنیم. بلکه باید بین تجربه دوستی و تجربه ای که هم دوستی و هم عاشقانه را شامل می شود یکی را انتخاب کنیم. عشق در واقع موسیقی یا رقصی است که به دوستی عمیق اضافه می شود.

آیا رسیدن به عشق عمیق ارزش درد دل را دارد؟ خوب، از آنجایی که می تواند زندگی را معنادارتر و اغلب سعادتمندتر کند، پاسخ مثبت است. کنار گذاشتن موسیقی تسلیم بسیار دردناکی است. همانطور که نیچه گفت: "بدون موسیقی، زندگی یک اشتباه خواهد بود." بنابراین، من معتقدم، با عشق.

استفاده از این خبر تنها با ذکر منبع و لینک مجاز است

شما در باره اين خبر چه فكر ميكنيد؟

نظر خودتان را در باره این خبر به همه بگویید

: براي نظر گذاشتن با فشردن لينك زير لاگين كنيد

Login



افرادی که ممکن است به آنها علاقه مند باشید